شاخه گل تنها بود...
فکر فراموش شدن یک لحض1 امانش نمی داد.
دیگه کم کم داشت فراموش می شد...
حسرتش این بود که آدما فقط بخاطر بوی خوشش و صورت زیباش بهش توجه می کردند.
وقتی صورت زیبایش رفت،دیگه کسی بهش اهمیت نداد...
وقتی بوی خوشش رفت،شاخه گل لگد مال بی وفایی ها شد...
آری...شاخه گل پژمرده ی تنهایی ها و بی محبتی ها شد...
برچسب : نویسنده : رحیم یوسف نژاد sokhaneh-eshg بازدید : 4197
درد دل های عاشقانه تمومی نداره.
میگن عشق یعنی انتظار...
وقتی عاشق می شوی دنبال راهی هستی که از زخم های آن بگریزی.
اما عشق سرتاسر تلخی نیست.
بلکه شیرینی عشق همانا در تلخی آن است.
شیرینی عشق در انتظار برای آن نهفته است.
پس اگر طالب شیرینی عشقیم،تلخی فراق را باید تحمل کنیم
برچسب : نویسنده : رحیم یوسف نژاد sokhaneh-eshg بازدید : 685