شاخه گل تنها بود...

ساخت وبلاگ

امکانات وب

 

شاخه گل تنها بود...

فکر فراموش شدن یک لحض1 امانش نمی داد.

دیگه کم کم داشت فراموش می شد...

حسرتش این بود که آدما فقط بخاطر بوی خوشش و صورت زیباش بهش توجه می کردند.

وقتی صورت زیبایش رفت،دیگه کسی بهش اهمیت نداد...

وقتی بوی خوشش رفت،شاخه گل لگد مال بی وفایی ها شد...

آری...شاخه گل پژمرده ی تنهایی ها و بی محبتی ها شد...
 

عشق سخن می گوید...
ما را در سایت عشق سخن می گوید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : رحیم یوسف نژاد sokhaneh-eshg بازدید : 4187 تاريخ : پنجشنبه 27 شهريور 1393 ساعت: 10:19